Skip to main content


قوانین محتوا


می توانید مطلب قبلی را در صفحه ی "قانون قانونگذاری" بخوانید.
دیوانگانی در این جهان هستند که اصرار به سانسور و ایجاد محدودیت در مورد محتوای تولیدشده توسط دیگران دارند، نمونه ی مضحک و مسخره ی این سانسورگریها کنترل محتوای وبسایتهای عمومی توسط مدیران آنها ست؛ توصیه می کنم ابتدا مقاله ی قانون قانونگذاری در صفحه ی قبل را بخوانید، بر پایه ی آن مطلب می خواهم بطور خاص روی قوانین مدیریت محتوای سایت ها متمرکز شوم:

اگر خواستید قانون بسازید، آن قوانین را فقط برای خودتان بگذارید یعنی سایتی بسازید که مطالب خودتان را در آن بنویسید وقتی نمی توانید سخنان دیگران را تحمل کنید؛ اگر دوست ندارید کسی در سایت شما برخلاف میل شما چیزی بنویسد یا فایلی را خارج از سلیقه ی تان آپلود کند، خوب پس اصلا امکان ثبت نام عمومی را در سایت خودتان قرار ندهید؛ وقتی ثبت نام رایگان و معمولی در سایت شما فراهم شود برای دادن اختیار فنی به مردم درباره ی نوشتن مطالب یا ویرایش بخشی از محتوای وبسایت شما، پس باید منتظر هر نوع مطلبی باشید و از مطالب خارج از عقایدتان ناراحت نشوید. شما فقط حق دارید برای خودتان، شخص خودتان، محدودیت اعمال کنید، و نه در مورد دیگران!

اما بهرحال اگر یک سایت شبکه اجتماعی یا وبلاگ نویسی یا فری وب سایت یا امثال آن را تأسیس کردید این مسائل را در نظر بگیرید:

قانونی وضع کنید که بتوانید اعمال کنید: یعنی بطور مثال شما می توانید روی تعداد حروف متن ها و نوع و فرمت و حجم فایلها و مقدار هاست هر کاربر سلطه داشته باشید و نه روی موضوعات و مفهوم و معنی محتوای ایشان، همانطور که عرض کردم اگر هر موضوعی را دوست ندارید پس اصلا سایت با استفاده ی عمومی دایر نکنید! ؛
در هر صورت واقعا نمی شود موضوع و محتوای داخل فایلهای کاربران را کنترل کرد چون اصولا این مسأله ابهام دارد: مثلا مرز بین شعر و داستان، بین ادبیات و مطالب علمی، حتی بین محتوای مؤدبانه و بی ادبانه و … واقعا مشخص نیست، نه با هوش مصنوعی و نه با هوش طبیعی انسان؛ پس محدودیت موضوعی برای کاربرانتان قرار ندهید، بلکه با دادن آزادی بیان بی چون و چرا به همراه امکان دسته بندی و تفکیک مطالب با اختیار خود پدیدآورندگان آن محتویات کاری کنید سایت منظمی بدست خود مؤلفین مطالب پدید آید
اما پس از همه ی این حرفها اگر هنوز هم لجباز هستید و می خواهید در ضمن تأسیس سایتی با امکان تولید مطالب توسط عموم مردم، فقط مطالبی در سایتتان باشد که باب دل خودتان هست به این چند مسأله توجه کنید:

اولا اگر نمی خواهید مردم حرف خودشان را در سایت شما بنویسند پس چرا امکان ثبت نام عمومی قرار داده اید؟* “تو آزادی هرچه خواستی در سایت من بنویسی ولی باید فقط هرچه من خواستم بنویسی!” !!! یعنی چه؟!!! می خواهید مطالب کاملا مطابق میلتان باشد؟ پس فقط خودتان بنویسید! اگر دیگران بنویسند لزوما به میل شما نخواهند نوشت! توجه کنید که این شما هستید که به کاربران و نویسندگان احتیاج دارید و نه آنها به شما! آنها زیردست و نوکر و برده و بنده ی شما نیستند که مجانا و بدون هیچ مزدی فقط آنچه را که شما میخواهید بنویسند، حداقل حقشان این است که در ازای مطالبی که مورد دلخواه شما ست و ایشان رایگان در اختیارتان قرار می دهند گاهی هم مطالب دلخواه خودشان را بنویسند، این حداقل قیمتی است که می توانید به آنها و خودتان بپردازید! آری! به خودتان! برای اینکه بتوانید هرچه بیشتر محتوای مورد علاقه ی خودتان را از کاربران دریافت کنید باید آزادی هرچه بیشتری به آنها بدهید وگرنه از کمک ها و مطالب شان محروم خواهید شد! این یک معامله نیست! یک منطق است! نه فقط برای جلب رضایت نویسندگان و کسب کمک از کاربران، بلکه بخاطر نامعلوم بودن و ابهام مرز نوع محتوا و موضوعات واقعا نیاز است که آزادی هرچه بیشتری به کاربران داده شود تا بتوانند متن های مورد دلخواه شما را به دستتان برسانند. قوانین شما هم مثل هر قانون بشری دیگری دارای ابهامات و اشکالات فراوان است،
*جالبست که در مورد همین بند اخیر برخی از همین نادان ها مغلطه ای کرده اند: می گویند "اگر نمی خواهید مطالبتان سانسور شود پس خودتان یک سایت شخصی بسازید!" درحالیکه باید به ایشان گفت "اگر نمی خواهید ما مطالبی برخلاف میلتان در سایت شما قرار دهیم این شمایید که باید یک سایت شخصی بسازید و نه یک سایت عمومی برای نویسندگان و کاربران متعدد!"

ثانیا اگر همچنان می خواهید مردم در سایت شما براساس سلیقه ی شما بنویسند باید به این نکات دقت کنید:
شما اگر می خواهید نوع خاصی از محتوا را در سایت خود دریافت کنید نباید با روش زورگویی و حذف و تعلیق کاربران عمل کنید بلکه پس از دادن آزادی نامحدود باید خودتان محتوای موردنظر خود را در مقادیر فراوان در سایت قرار دهید و خودبخود باعث تشویق کاربران به حرکت در آن خط مشی مورد خواسته ی خود می شوید؛ و اگر بتوانید خوب “جو” بدهید و “جو” و “فضای موضوع مورد نظر خودتان را ایجاد کنید و نتیجتا آدمهای هم سلیقه با خود را در سایتتان جذب کنید، قاعدتا تعداد مطالب خارج از سیاستهای سایت در اثر کمبود آمار بازدید و عدم دریافت تشویق از طرف سایر کاربران افزایشی نخواهد داشت.
یک توصیه ی خوب اینست که خودتان یک بخش یا پوشه ای برای مطالب خارج از قوانین سایت برای هر کاربر قرار دهید تا کاربران با میل خودشان مطالب خارج از سلیقه ی شما را در آن قرار دهند تا اقلا بخش دیگر صفحاتشان تقریبا خالص بماند؛ اینگونه هردو طرف یعنی مدیران و کاربران سایتها نسبتا راضی خواهند بود!
بهترست با دادن آزادی عمل هرچه بیشتر به کاربران باعث بهره مندی خودتان از مطالب مدنظر خودتان -که توسط اعضاء تولید شده- شوید، البته اگر هنوز هم اصرار به کنترل و سلطه گری دارید هنوز یک راه دیگر هم هست! اصلا قبل از نشر عمومی آثار ارسالی آنها را بازدید کنید تا فقط آنچه که شما دوست دارید و مطابق سیاستهایتان هست از فیلتر تأیید عبور کند! و البته با این روش زودتر از آنچه که فکر کنید نابود خواهید شد!
اگر می خواهید همه ی آنچه را که مورد نظرتان هست بدست آورید باید تحمل ناخالصی های همراه با آن را داشته باشید، اما اگر بخواهید به خیال خودتان پاکسازی کنید به جای “خالص” کردن فقط دارایی خود را “ناقص” خواهید کرد! مثل یک آدم وسواسی که برای تمیزی بیش از حد اتاقش به اشتباه یا حتی با جنون نیمه عمدی بخشی از وسایل و اشیاء مفیدش را هم دور می ریزد اما بعلت حواس پرتی خیلی از آشغال ها هنوز هم در اتاقش باقی می ماند! شما همین کار را تکرار نکنید، و البته در واقعیت در این مورد کاربران “اشیاء” نیستند و “انسان” هستند! این منبع انسانی را دور نریزید!
مثال دیگر اینکه اگر از درخت و برگ و پوست و هسته ی میوه متنفر باشید و آنها را به دلیل “اضافی” بودن آتش بزنید و بگویید که “من فقط خود میوه را می خواهم و نه حواشی آن را”، دراینصورت فقط باعث انقراض نسل آن گیاه تولیدکننده ی میوه می شوید و از همان بخش “اصلی” مورد علاقه ی خودتان هم محروم خواهید شد، اما شما آزاد هستید و می توانید فقط خود میوه را بخورید و مجبور نیستید پوست و هسته و برگ و چوب درخت را بخورید! اما “مجبورهستید” که آنها را حفظ کنید تا بتوانید خود میوه را بدست بیاورید!…

و مثال دیگر که اگر یک مونیتور بعلت “سوختگی تصویری موضعی” نتواند همه ی حالات ممکن تصویر را نشان دهد حتما خراب است؛ یک مانیتور سالم برای نشان دادن همان “تصاویر مورد علاقه ی شما” باید بتواند “همه ی حالات ممکن تصویر” را نشان دهد.

امروزه سایتهایی وجود دارند که گاهی حتی محتوای اصلی خودشان را هم نابود می کنند! و اصولا چرا یک سایت یک وقتهایی حتی محتوای منطبق با قوانین خودش را هم باز حذف می کند؟ جواب اینست که بیماری حذف کنندگی به جانش افتاده! واقعیت آنست که وقتی حذف به هر بهانه در یک سایت جدی شود حتی محتوای خودش را هم نابود میکند! راه حل کلا کنار گذاشتن عادت نابودکنندگی ست!

باغبانهای ناآگاه از گذشته خرافه ای به نام “هرس” از خودشان ابداع کرده اند؛ دلیل گیاهشناسی غلط بودن کار هرس کردن به کنار، در مقام تشبیه سانسور و حذف را به هرس مانند میکنیم: باغبان شاخه های بقول خودش “بی ثمر” و “اضافی” را قطع میکند تا آن شاخه های “مثمر” و “مفید” و “اصلی” را بهتر حفظ و تقویت کند؛ اما اشتباه او در همینجاست! پس از شروع کار کم کم به علت عادت یا خشم یا بی دقتی و حواس پرتی سهوی یا حتی عمدی بخشی از همان شاخه های اصلی را هم نابود میکند و حتی اکثر شاخه های اصلی را هم از بین میبرد! اگر از خود همان شاخه های “مثمر” بپرسید می گویند: “ما هیچ مشکلی با شاخه های دیگر نداریم! جا برای همه هست! آنها را نابود نکنید چون بعد از آنها کم کم ما هم نابود میشویم!” درحقیقت ما نویسندگان محتوای مفید و مؤدبانه هیچ مشکلی با نویسندگان مطالب غلط و دروغ و مضر نداریم، زیرا می دانیم با سانسور کردن سخنان آنان مطالب ما هم از خطر سانسور و نابودی در امان نخواهد بود پس ما آزادی کامل بیان را برای همه می خواهیم آنهم بدون هیچ تبعیض! هم برای خودمان و هم برای مخالفانمان!!!

درحقیقت آنچه که شما خیال میکنید “خالص سازی” و “پاکسازی” ست فقط و فقط منجر به نابودی محتوای اصلی در درازمدت خواهد شد، حال به هر بهانه ای که باشد: اخلاقیات در محتوا، حق تکثیر، بودن یا نبودن در محدوده ی موضوع سایت، و یا هر چیز دیگر؛ …

بهتر است با کاهش سختگیری و افزایش انعطاف پذیری امکان خطای خودنابودگری در خودتان را کاهش دهید، این واقعا یک اصل مهم مدیریتی ست که به تجربه ثابت شده.

باز هم تأکید می کنم: اگر نمی خواهید مردم حرف خودشان را در سایت شما بنویسند پس چرا امکان ثبت نام عمومی قرار داده اید؟ “تو آزادی هرچه خواستی در سایت من بنویسی ولی باید فقط هرچه من خواستم بنویسی!” !!! می خواهید مطالب کاملا مطابق میلتان باشد؟ پس فقط خودتان بنویسید! اگر دیگران بنویسند لزوما به میل شما نخواهند نوشت!؛ نمی توانید نویسندگی کنید؟ اشکالی ندارد! پول بدهید تا ما “پدیدآورندگان محتوا” به سفارش خودتان برایتان بنویسیم! فقط وقتی حق داری در مورد نوع محتوا و سبک نوشته و اثر هنری اعمال نظر و بر آن سلطه داشته باشی که حق پدیدآورنده ی آن را بپردازی! بازهم می گویم: نویسندگان مطالب زیردست و نوکر و برده و بنده ی شما نیستند که مجانا و بدون هیچ مزدی فقط آنچه را که شما میخواهید بنویسند؛ هاست یا میزبانی و آدرس مجانی و رایگان برای آثار ما داده اید؟ تشکر بسیار! اما هزینه و بودجه ی آن از هرکجا آمده و یا هر درآمدی از این راه دارید آنقدر و آنگونه هست که توانسته اید در اختیار ما بگذارید پس لزوما حق اخلاقی کنترل بر محتوا را به شما نمی دهد! و درحقیقت این هم جزء اموال عمومی ست! و اصولا این بودجه ها غیرمستقیم از خود ما مردم بدست آمده! (این حرفها بوی کومونیسم می دهد؟ مگر کمونیسم چیز بدی ست؟ اصلا اگر کمونیسم همین چیزها را بگوید پس حتما چیز خوبی ست!!!) این یک مسأله ی کلی است که باید خطاب به همه ی سایتهای خدمات رایگان وب گفت؛ و البته سود اصلی این فعالیتها مسلما بالا بردن فهم و شعور جامعه ی جهانی ست که ارزش همه ی این سرمایه گذاری ها را دارد…

دنباله ی مقاله را با عنوان مبحث محتوا در دارک وب خواهید خواند:


قانون قانونگذاری


این مطلب دنباله ی صفحه ی قبلی یعنی "چرا آزادی بیان بی چون و چرا" است:
اولا هیچگاه قانونگذاری و قانون سازی نکنید بلکه سعی کنید قوانین طبیعت را کشف کنید و بر اساس قوانین طبیعت یا به عبارت دیگر همان قوانین خدا -که البته کشف آن وظیفه ی خود هر انسان است، و نه اینکه منتظر بماند تا ملای دروغگو قانون خدای تقلبی خودش را برای انسان بتراشد- عمل کنید.

اما به هر حال اگر چیزی در وجودتان به شما فشار آورد و خواستید قانون بسازید، آن قوانین را فقط برای خودتان بگذارید و روی سایر موجودات زنده از جمله انسانها اعمال نکنید، لطفا قانون شما مال خودتان باشد نه مال همنوعانتان.

با همه ی این حرفها اگر باز هم فرعون درون کله یتان شما را رها نکرد و نفهمیدید که "جامعه ی سالم" یک جامعه ی "فاقد حکومت" است و خواستید حکومت و پادشاهی و مدیریت کنید بر افرادی غیر از خودتان، و دلتان خواست برای کارکنان و زیردستان و نوکران و اعضای گروهتان و کاربران وبسایتهایتان و ملت و رعایا و بردگانتان قانون وضع کنید پس اقلا این چند نکته را رعایت کنید تا آبرویتان پیش همتایان فرعون صفت خودتان و همینطور رعیت مظلوم و بردگان بیچاره بر باد نرود:

-قانونی وضع کنید که بتوانید اعمال کنید؛ زورتان برسد که اجراء کنید، یا اقلا وقتی روزی به قدرت رسیدید قابل اجرا باشد، نه اینکه حتی وقتی که بیشترین قدرت را هم داشته باشید باز هم نتوانید آنرا اجراء کنید، و البته این نکته باز هم اشاره به همان پیروی از قانون طبیعت دارد، اما هنوز هم دیر نشده! لطفا قانون نتراشید!
-قانون های خودمتناقض وضع نکنید؛ هر قانون و مجموعه ی قوانین یک فرعون نباید با همدیگر و درون خود کوچکترین تناقضی داشته باشد؛ وگرنه واقعا قابل اجرا نیست؛ و این بند هم دنباله ی بند قبلی ست که باید قانون قابل اجرا بتراشید!
-قانون نباید ابهام داشته باشد، باید دقیق و مشخص و قالب خورده و معلوم و واضح باشد، محدوده و مرز دقیق داشته باشد، وگرنه می شود از ابهام قانون برای شکستن آن استفاده کرد، و البته قانون مبهم و ناواضح خودش به اندازه ی کافی شکسته و قراضه هست!؛ و یا حتی بدتر از آن: می توان از خود آن قانون سوءاستفاده ی فراوان کرد؛ البته حاکم نباید خیلی هم نگران این موضوع باشد چون چماق در دست خود حکومت است و این خود حکام هستند که از ابهامات قانونی برای شکستن آن و یا بدتر از آن برای ظلم بیشتر سوءاستفاده می کنند، در حقیقت رعایای بدبخت باید نگران باشند نه شما که فرعون تشریف دارید! اما بالاخره اگر یک روزی قلچماق دیگری مثل خودتان پیدا شد و یا بدتر از آن یک کلاهبردار، ابهامات قانون خودتان شما را بیچاره و بدبخت و بی آبرو و نابود خواهد کرد!
-قانونی بگذارید که بشود همزمان برای همه ی رعایای بیچاره اجرا کرد و نه اینکه در اجرای آن تبعیضی وجود داشته باشد و مثلا بر حسب اتفاق و تصادفی بر سر یک برده ی بدبخت اعمال زور و قانون کنید اما یکی از افراد متخلف تر در قانون شکنی را رها کرده باشید، مثلا همان کلاهبردار نکته ی قبلی ! اگر نتوانید قانون خودتان را کامل و یکسان برای همه اعمال کنید علاوه بر زورگویی مرتکب تبعیض هم شده اید که نتیجتا رعیت خشمگین دمار از روزگارتان در خواهد آورد! این بخش هم در راستای نکته های قبلی ست: اگر نمی توانید قانونی را کامل اعمال کنید پس اصلا آن را وضع نکنید!
در حقیقت تمام این نکات از یک جنس و عملا یک مطلب کلی است، هنوز هم توصیه می کنم تا دیر نشده ارباب و فئودال و حاکم و شاه و فرعون و رهبر و رئیس جمهور و نخست وزیر و مرجع تقلید و مفتی و مفتخور و کلاهبردار و … نشوید و مثل آدم کنار بقیه ی مردم زندگی کنید و روی زمین سفت و محکم خودتان راه بروید نه اینکه بر گرده ی مردم سوار شوید به خیال خام این که کار مفت و مجانی از آنها بکشید !!!
توصیه می کنم دنباله ی مطلب را تحت عنوان "قوانین محتوا" بخوانید...