Skip to main content


چرا آزادی بیان “بی چون و چرا”؟


اینکه بخواهم از اهمیت دانستن برای سعادت بشر سخن بگویم یا اینکه تمام مشکلات ما انسانها ریشه در جهالت و نادانی خود ما دارد ، مبحثی ست تکراری و تکرار مکررات، و به قول کلیشه ی انشاهای عهد باستان دبستان “بر همگان واضح و مبرهن است” که دانش عامل خوشبختی و جهل باعث تمام بدبختی هاست؛ اما با وجود این که بارها این سخنان از دوران قدیم تا امروز گفته شده ، امروزه، در قرن 15 هجری، در قرن 21 میلادی، در هزاره ی سوم میلادی، ده ها هزار سال پس از “تمدن”(!) بشر، صدها هزار سال (و بنا بر برخی ادعاها میلیونها سال) پس از ظهور انسان بر زمین، هنوز هم نادانهایی بر کره ی خاکی آبی زندگی می کنند که عمرشان را تلف می کنند برای سانسور و نابودسازی یا اقلا تغییر دادن مطالب و محتوای تولید شده توسط دیگران، و البته زحمات هنرمندان و ادیبان و دانشمندان و اندیشمندان را هم هدر می دهند …

در این جهان کسانی هستند که خودشان را "همیشه معلم" می دانند و هیچگاه اقلا برای لحظاتی سعی نمی کنند "دانش آموز" باشند و نه "آموزگار"؛ جاهلانی ناآگاه از جهالت خودشان، ابوجهل هایی که بر من معلوم نیست چرا و چگونه چماقدار شده اند؟! کسانی که به خودشان اجازه می دهند در سخن دیگران دست ببرند درحالیکه خودشان حرفی برای گفتن ندارند!...
...افراد سانسورچی فقط عده ای ناآگاه و جاهل هستند که نه تنها تحمل ورود اطلاعات جدید به ذهن خودشان را ندارند بلکه از داناتر شدن دیگران هم وحشت دارند؛ و از آن بدتر اینکه ادعا می کنند می خواهند از مردم در برابر “اطلاعات بد”[!؟] محافظت کنند! “اطلاعات بد”؟ مگر اطلاعات “بد” هم وجود دارد؟ اطلاعات که همیشه از جنس خوبی ست! این “ندانستن” ست که “بد” هست و نه “دانستن”!؛ … یعنی چه؟ مردم را از اطلاعات و آگاهی و دانایی حفظت کنید؟!!! نادانی و جهالت عامل بدبختی و شقاوت و شر برای بشر شده اما عده ای می خواهند مردم را از “علم” در امان بدارند!!! نخیر! ایشان می خواهند از شر و بدی دفاع و پاسداری کنند نه از انسان! این شر و بدی ست که از جهل و ناآگاهی تغذیه می کند و مسلما به نگهبانانی نیاز دارد تا با سانسور و معدوم سازی اطلاعات و مطالب در رادیو و تلویزیون و اینترنت و کتاب از پدیده ی جاهلیت و نتیجتا از شرارت حفاظت کنند !!!

شاید بگویید نیت افراد سانسورگر خیر است و قصد شرارت ندارند، پس باید بگویم در اینصورت ایشان عده ای بیماران روانی هستند که از وسواس فکری شدید رنج می برند! کسی که نگران است دیگران چه چیزهایی می گویند، نمی تواند آدم سالم و راحتی باشد! جالبست که بسیاری از ایشان نگران اتفاقات داخل کارتونها و نقاشیها و حتی داستانها هستند! حتی ماجرای موجود در یک متن مکتوب یا شفاهی اینان را آزار می دهد!! “زید چرا عمرو را زد؟” ای بابا! اینکه فقط یک داستان است! بخداقسم واقعی نیست!! وقتی این حرف و اعتراض ما را می شنوند یک توجیه برای جنون و وسواس فکری خودشان می تراشند: محتوای مکتوب و نقاشی و انیمیشن اگر ناجور باشد “بدآموزی” دارد! (؟) خوب، اگر به قابلیت آموزشی آثار هنری و ادبی واقف هستید پس به امثال ما آزادی بیان نامحدود بدهید تا ما چیزهایی را تولید کنیم که “خوب آموزی” داشته باشد! اینکه کاری ندارد!! اما اگر فضا بسته و محدود شود ما نمیتوانیم همین آثار آموزنده و مفید را به جامعه عرضه کنیم!!!

محتوایی که ما پدید می آوریم آزارتان می دهد؟ خوب سانسور و حذف و دستکاری هم که شما روی آثار ما اعمال می کنید ما را اذیت می کند! چگونه است که شما حق اذیت و آزار دادن ما را دارید ولی ما اجازه ی تولید محتوایی که حال شما را بد کند نداریم؟ تازه محتوایی که امن و درست و مؤدبانه است! اشکال از محتوای پدید آمده توسط ما نیست، اشکال از ذهن بیمار خود شما ست!!!

اگر عقیده ای در هر زمینه دارید، خوب، خودتان دست به کار شوید و درباره ی افکار خودتان حرف بزنید و محصولات فرهنگی و هنری و ادبی تولید کنید تا برای عقاید و نظراتتان تبلیغ کنید، نه اینکه وقتی قدرتی در دست دارید برای نابودی سخنان افراد دیگر خرج کنید! وقتی قدرت سانسور و نابودسازی محتوای دیگران را دارید قطعا قدرت نشر آثار خودتان را هم دارید! مگرنه؟! اما وقتی مطالب دیگران را نابود می کنید به این معنی ست که خودتان حرفی برای گفتن ندارید! پس این نشانه ی نادانی محض شماست اگر انرژی خود را برای آزار سایر پدیدآورندگان محتوا صرف می کنید ولی وقتی برای تولید مطالب شخصی خودتان نمی گذارید!

اصولا سانسور کنندگان خودشان فاسد ترین و مجرم ترین افراد هستند و دائما از رسوا شدن خودشان بدست نویسندگان و خبرنگاران و هنرمندان و ... واهمه دارند؛ ایشان از شفاف سازی می ترسند، درحالیکه آزادی نامحدود برای بیان منجر به شفافیت و نتیجتا اصلاحات می گردد؛ بجای جنگیدن با آزادی بیان لطفا فقط خودتان را اصلاح کنید!
اگر هم واقعا خیال می کنید منجی عالم بشریت و مسیح و سوشیانت و امام زمان هستید اقلا باید اطلاعات هرچه بیشتری از اوضاع جهان داشته باشید تا بتوانید دنیا را اصلاح کنید!! اگر خودتان را جراح جهان می دانید پس باید مثل همان جراح اول تصویربرداری هرچه کاملتری را از همین جهان انجام دهید تا بدانید چه خبر است تا بتوانید جراحی موفقی به انجام برسانید!!! اما با جلوگیری از آزادی بیان خودتان را هم از دریافت اطلاعات محروم می کنید!!!!

سانسورچی جماعت و کلا حکومتها و زورگویان ادعا می کنند اگر آزادی بیان وجود داشته باشد افراد بد و نادرست می توانند هر کار غلطی انجام دهند، اما با اطمینان بگویم حتی اگر آزادی عمل هم بطور نامحدود عرضه شود قرار نیست باعث قدرت گیری اشخاص شرور شود، مگر ما چکاره ایم؟ اگر کسانی از آزادی سوء استفاده کنند ما هم از همان آزادی حسن استفاده خواهیم کرد؛ اگر می ترسید که کسی با نشر محتوای “بد” خرابی به بار آورد مطمئن باشید که ما هم آنقدر عرضه داریم که با نشر محتوای “خوب” آبادی به ارمغان آوریم!!! اصولا اگر آزادی کامل نباشد ممکن است کارها و حرفها و افکار خوب هم محدود شود! اصلا چه کسی می داند دقیقا خوب و بد چیست؟ شما؟ حکومت؟ مدیر سایت؟ سردبیر نشریه؟ نه! هیچکس کامل به خوبی و بدی امور واقف نیست، حتی پیامبران هم تمام جزئیات را عرضه نکرده اند! پس به ناچار بشر مجبورست از طریق “سعی در آزمون صحیح و خطا” پیش برود تا حقیقت و درستی را بیابد! باید آزادی نامحدود بیان وجود داشته باشد تا اگر کسی یک چیز جدیدی را فهمید بتواند آن را به اطلاع همگان برساند و شاید آن حرف جدید درست تر از سایر حرفهایی باشد که تا کنون گفته شده! تا همین الان هم بسیاری از حرفها و اعمال و قوانین و عرف های اجتماع ممکن است غلط باشد، (من مطمئنم بسیاری از آنها حتما غلط است! چی؟ حتی حق گفتن همین حرف را هم ندارم؟!) باید آزادی بی قید و شرط وجود داشته باشد تا بشود تغییرات مفید در جهان بوجود آورد، اما در یک جهان محدود شده به تعدادی افکار و گفتار و اعمال محدود، ممکن است نادرست ترین افراد به قدرت برسند و امکان اصلاح امور از دست برود…
می توانید دنباله ی این مطلب را در مقاله ی "قانون قانونگذاری" بخوانید.


قانون قانونگذاری


این مطلب دنباله ی صفحه ی قبلی یعنی "چرا آزادی بیان بی چون و چرا" است:
اولا هیچگاه قانونگذاری و قانون سازی نکنید بلکه سعی کنید قوانین طبیعت را کشف کنید و بر اساس قوانین طبیعت یا به عبارت دیگر همان قوانین خدا -که البته کشف آن وظیفه ی خود هر انسان است، و نه اینکه منتظر بماند تا ملای دروغگو قانون خدای تقلبی خودش را برای انسان بتراشد- عمل کنید.

اما به هر حال اگر چیزی در وجودتان به شما فشار آورد و خواستید قانون بسازید، آن قوانین را فقط برای خودتان بگذارید و روی سایر موجودات زنده از جمله انسانها اعمال نکنید، لطفا قانون شما مال خودتان باشد نه مال همنوعانتان.

با همه ی این حرفها اگر باز هم فرعون درون کله یتان شما را رها نکرد و نفهمیدید که "جامعه ی سالم" یک جامعه ی "فاقد حکومت" است و خواستید حکومت و پادشاهی و مدیریت کنید بر افرادی غیر از خودتان، و دلتان خواست برای کارکنان و زیردستان و نوکران و اعضای گروهتان و کاربران وبسایتهایتان و ملت و رعایا و بردگانتان قانون وضع کنید پس اقلا این چند نکته را رعایت کنید تا آبرویتان پیش همتایان فرعون صفت خودتان و همینطور رعیت مظلوم و بردگان بیچاره بر باد نرود:

-قانونی وضع کنید که بتوانید اعمال کنید؛ زورتان برسد که اجراء کنید، یا اقلا وقتی روزی به قدرت رسیدید قابل اجرا باشد، نه اینکه حتی وقتی که بیشترین قدرت را هم داشته باشید باز هم نتوانید آنرا اجراء کنید، و البته این نکته باز هم اشاره به همان پیروی از قانون طبیعت دارد، اما هنوز هم دیر نشده! لطفا قانون نتراشید!
-قانون های خودمتناقض وضع نکنید؛ هر قانون و مجموعه ی قوانین یک فرعون نباید با همدیگر و درون خود کوچکترین تناقضی داشته باشد؛ وگرنه واقعا قابل اجرا نیست؛ و این بند هم دنباله ی بند قبلی ست که باید قانون قابل اجرا بتراشید!
-قانون نباید ابهام داشته باشد، باید دقیق و مشخص و قالب خورده و معلوم و واضح باشد، محدوده و مرز دقیق داشته باشد، وگرنه می شود از ابهام قانون برای شکستن آن استفاده کرد، و البته قانون مبهم و ناواضح خودش به اندازه ی کافی شکسته و قراضه هست!؛ و یا حتی بدتر از آن: می توان از خود آن قانون سوءاستفاده ی فراوان کرد؛ البته حاکم نباید خیلی هم نگران این موضوع باشد چون چماق در دست خود حکومت است و این خود حکام هستند که از ابهامات قانونی برای شکستن آن و یا بدتر از آن برای ظلم بیشتر سوءاستفاده می کنند، در حقیقت رعایای بدبخت باید نگران باشند نه شما که فرعون تشریف دارید! اما بالاخره اگر یک روزی قلچماق دیگری مثل خودتان پیدا شد و یا بدتر از آن یک کلاهبردار، ابهامات قانون خودتان شما را بیچاره و بدبخت و بی آبرو و نابود خواهد کرد!
-قانونی بگذارید که بشود همزمان برای همه ی رعایای بیچاره اجرا کرد و نه اینکه در اجرای آن تبعیضی وجود داشته باشد و مثلا بر حسب اتفاق و تصادفی بر سر یک برده ی بدبخت اعمال زور و قانون کنید اما یکی از افراد متخلف تر در قانون شکنی را رها کرده باشید، مثلا همان کلاهبردار نکته ی قبلی ! اگر نتوانید قانون خودتان را کامل و یکسان برای همه اعمال کنید علاوه بر زورگویی مرتکب تبعیض هم شده اید که نتیجتا رعیت خشمگین دمار از روزگارتان در خواهد آورد! این بخش هم در راستای نکته های قبلی ست: اگر نمی توانید قانونی را کامل اعمال کنید پس اصلا آن را وضع نکنید!
در حقیقت تمام این نکات از یک جنس و عملا یک مطلب کلی است، هنوز هم توصیه می کنم تا دیر نشده ارباب و فئودال و حاکم و شاه و فرعون و رهبر و رئیس جمهور و نخست وزیر و مرجع تقلید و مفتی و مفتخور و کلاهبردار و … نشوید و مثل آدم کنار بقیه ی مردم زندگی کنید و روی زمین سفت و محکم خودتان راه بروید نه اینکه بر گرده ی مردم سوار شوید به خیال خام این که کار مفت و مجانی از آنها بکشید !!!
توصیه می کنم دنباله ی مطلب را تحت عنوان "قوانین محتوا" بخوانید...




Seyyed-Amin Nabipur reshared this.


The gifts do not reach to the real needy...
#socks #Xmas

reshared this


in reply to xio seyyed-amin nabipur (saminuru) (SAN) :ablobsmile: reshared this.

خر تحصیلکرده

علم چندان که بیشتر خوانی
چو عمل در تو نیست نادانی
نه محقق بُوَد نه دانشمند
چارپایی کتابی براو چند

#سعدی

#خر #الاغ #حمار #ایشک #درازگوش #نظام_آموزشی #طراحی_خطی #خطاطی #خودکار #سید_امین_نبی_پور

Educated #donkey

"No matter how much knowledge you read
If wouldn't no action in you, You're still ignorance
It isn't neither a researcher nor a scientist
a quadruped who has some books on its back"

#SAADI

#education_training_system
#saminuru #SAN #lineart #calligraphy

reshared this






in reply to faz

No lightbeam censorship like Sony? 😢
in reply to Jigsy

@Jigsy
I don't know, but I'll offer some more suggestions at future...

Seyyed-Amin Nabipur reshared this.


Today marks the 5th year anniversary of baraag.net and the community we have here. Without the support of everyone, I would not have the resolve to fight back against those that have been relentless in their attempts to take us down.

I hate to have to beg or make a plea for donations. But I am getting stretched thin with work and the upkeep costs for this server. At the rate of growth we are experiencing, we will need to upgrade our server setup by the end of this year to keep up.
(1/3)

in reply to koi Seyyed-Amin Nabipur reshared this.

To handle the increased loads at the rate we are growing, baraag.net will need to move from a single dedicated server to a multi-server infrastructure by the end of 2022.

I am still in the process of trying to find a new host that will support the internal networking of 2 servers that can meet the near future demands of our community. However, I am estimating the total server cost to go up from $300 per month that it currently costs me to around $450-500 per month by EOY.
(2/3)

in reply to koi Seyyed-Amin Nabipur reshared this.

There is no monetization to keep the lights on for this server. No paid sponsors or ad revenue, no board of directors or shareholders to answer to. No selling of private data.

As such, I don’t know for how long I can bear the brunt for the necessary upgrades needed on the horizon to keep registrations open. If you can spare anything, it’d mean so much to me. Otherwise I may have no choice but to switch us to invite only.

https://subscribestar.adult/baraag
https://www.p*****n.com/baraag
(3/3)

in reply to koi

Can you offer a service to sell and purchase artworks and take some percent for the site?
in reply to kia

@k1a @verasaur
I agree with a purchasing selling buying system like as booth or gumroad or at least a fan based support method like as fanbox or patreon or subscribestar, or both ways, So that artists can earn money with their own uncensored artworks freely, And surely you can take a fair percent for the BARAAG.
WE WILL COOPERATE WITH YOU EAGERLY!
in reply to xio

@xio @k1a @verasaur
Strongly agree! Sell system is the best solution for site's financial problems!
It'll be good for both Baraag and artists!
There is a deep need for a free-content art purchase system!
This entry was edited (9 months ago)
in reply to faz saminuru reshared this.

#dollar #money #shit #piss #urine #dirty #dirty_money

#پول #پول_کثیف #دلار #عن #ان #گه #گوه #مدفوع #شاش #جیش #ادرار #نجاست #نجس
لطفا ایرانیان از این تصاویر برای سوء استفاده در جهت تبلیغات چرند رژیم ایران بهره نبرند، مثل اینکه گرانی داخل ایران تقصیر دلار است چون هیچ ربطی ندارد و گناه بر گردن خود حکومت و البته بخش متوسط به بالای ملت ایران است.






saminuru reshared this.


IRANIAN POOR PEOPLE ARE IN DANGER ABOUT THEIR MAIN BASIC FOOD!


Iranian criminal government makes our food more expensive, more and more, day by day. Food is very expensive in Iran!
Iranian poor people are in trouble about gain their main basic foods,
FOOD HAS TO GET CHEAP!
IRAN GOVERNMENT WASTES OUR FOOD MATERIAL BUT PREVENTS US TO ACHIEVE OUR DAILY MEALS EASILY!
Our children are suffering of undernourishment.

This entry was edited (11 months ago)

reshared this


saminuru reshared this.


بررسی محتوا در دارک وب:


این مطلب دنباله ی صفحه ی قبلی با عنوان مبحث محتوا در دارک وب است؛
توجه کنید مطالب آن مقاله ی صفحه ی قبل درباره ی مسائل فنی و نامگذاری شبه فنی است و آن دسته بندی ها به نوع محتوا و موضوعات آنها ربطی ندارد ؛ اما اصولا چون فهمیدن جای اطلاعات در دارک وب و فهمیدن نوع اطلاعات در دیپ وب مشکل تر است می تواند آزادی بیشتری در نوع محتوا داشته باشد؛ مثلا در مورد دارک وب کسی نمی تواند به این راحتی اطلاعاتی را مورد حمله ی هک قرار دهد یا حتی مقام قانونی نمی تواند فایلی را حذف کند که اصلا جای آن را نمی داند! و یا در دیپ وب بطور مثال وقتی تقریبا کسی محتوای صندوق شخصی ایمیل شما را نمی بیند (بعید است کسی غیر از خودتان آنها را ببیند) پس چگونه آن محتویات را گزارش و از آن شکایت کند که آیا پاک شود یا نه! اما حتی در “پابلیک لایت وب” هم اگر بزرگ و غول پیکر باشد و مردم کمتر “زیرآب زن” و “راپورتچی” باشند اینجا یعنی لایت وب هم روزی می تواند آزادی نامحدودی پیدا کند!

ادامه دارد…


مبحث محتوا در دارک وب


این مطلب دنباله ی مطلب قبلی یعنی مقاله ی قوانین محتوا است:
مبحث محتوا در دارک وب:
و اما وقتی بحث از آزادی بیان می شود مخصوصا در فضای وب، حیف است اگر از دارک وب سخن به میان نیاوریم :

توصیه می کنم برای آشنایی با دارک وب این مقاله را بخوانید:
مختصری درباره ی دارک وب:

شاید تاکنون نام “دارک وب” را شنیده باشید؛ با اینکه این یک نام فنی و استاندارد نیست اما یک اصطلاح رایج است برای آندسته از محتوای وب که به این راحتی ها نمی شود فهمید اطلاعات 1-از کجا آمده، 2-کجا نگهداری می شود، و 3-به کجا می رود

در کنار آن اصطلاح دیپ وب را شاید شنیده باشید؛ این هم یک نام رسمی و دقیق نیست؛ ولی اصولا ربطی به دارک وب ندارد و به آن بخش از اطلاعات وب اطلاق می شود که برای دیدنشان نیاز به چیزی مانند رمز عبور باشد.

اشتباها دارک و دیپ را خیلی جا ها یکی می دانند و البته چون یک نامگذاری استاندارد نیست نمی توان خرده گرفت؛ اما ما اینجا قرار را بر این می گذاریم :

فضای وب را می توان در دو نوع دسته بندی قرار داد:

دسته بندی اول:

الف- لایت وب: (لایت=روشن) آنچه از وب که جای 1.فرستنده و 2.نگهدارنده و 3.گیرنده ی اطلاعات خیلی مشخص و واضح است و قاعدتا تقریبا برای همگان قابل دانستن.

ب- دارک وب: (دارک=تاریک) آنچه از وب که جای 1.فرستنده و 2.نگهدارنده و 3.گیرنده ی اطلاعات خیلی مشخص و واضح نیست و عملا فهمیدن آن خیلی سخت و یا تقریبا غیرممکن است (حداقل در طراحی آن هدف چنین بوده)

دسته بندی دوم:

الف- پابلیک وب: (پابلیک=عمومی) آنچه از فضای وب که برای دیدنش هیچ رمز عبور و کلید خاص سخت افزاری و نرم افزاری نیاز نیست و یک امکانات معمولی و اتصال به اینترنت کافیست (این جدای از بحث هدردهندگی سخت افزار که برخی سایتهای غیراستاندارد غیر اخلاق مدار هزینه ی اضافی بر کاربران تحمیل می کنند)

ب- دیپ وب: (دیپ=عمیق) آنچه از وب که برای استفاده از آن نیاز به ورود با رمز، داشتن کلید سخت افزاری، فایلی خاص در کوکی مرورگر و یا چنین چیزهایی باشد.

___

توجه کنید که این دسته بندی اول و دوم متناظر نیستند؛ فقط در هرکدام از دسته بندی ها یک سایت یا صفحه ای از وب می تواند به گزینه ی الف یا ب در هریک از دسته بندی ها متعلق باشد و نه به هردوی آنها در یک دسته، اما می تواند همزمان در یکی از گزینه های این دو دسته بندی قرار گیرد:

1- الف دسته ی اول و الف دسته ی دوم = لایت پابلیک وب : مانند بسیاری از سایتهای معمولی وب در هنگام استفاده از مرورگر ساده مثل فایرفاکس و کروم؛ هرآنچه که فعلا موتورهای رایج جستجو مثلا یاندکس و داک-داک-گو و گوگل و یاهو به آنها لینک داده اند

2- الف دسته ی اول و ب دسته ی دوم = لایت دیپ وب : مانند صندوق ایمیل شخصی، امکانات ویرایش وبلاگ و غیره در سایتهای معمولی که با مرورگر معمولی استفاده می کنیم

3- ب دسته ی اول و الف دسته ی دوم = دارک پابلیک وب : مانند سایتهای پیازی که بطور معمول باید با مرورگر تور وارد آنها شد یا از ابزار های اضافی در مرورگرهای دیگر استفاده کرد و یا محتوای پسوند آی-تو-پی که نرم افزار الحاقی برای مرورگر نیاز دارد، و البته رمز عبور هم نمیخواهند

4- ب دسته ی اول و ب دسته ی دوم = دارک دیپ وب : مانند ایمیل های دارک وبی که آدرس آنها از نوع پیازی است که هم مرورگر تور یا ابزار مربوطه را می طلبد و هم رمز عبور برای ورود لازم دارد

توجه کنید اینها مسائل فنی و نامگذاری شبه فنی است و اصلا به نوع محتوا و موضوعات آنها کاری ندارد ؛ اما اصولا چون فهمیدن جای اطلاعات در دارک وب و فهمیدن نوع اطلاعات در دیپ وب مشکل تر است می تواند آزادی بیشتری در نوع محتوا داشته باشد…

دنباله ی این مطلب با سرفصل بررسی محتوا در دارک وب در دسترس خواهد بود...







Ambush

Artist: Sergey Shenderovsky

#art #painting #peinture #surrealism #suréalisme #fantasy #Imagination







Seyyed-Amin Nabipur reshared this.


“Electric cars are still cars. The focus on electric cars stands in the way of truly transformative change: better public transit and better laid-out cities that encourage active modes of getting around, such as cycling.”

Fewer (& smaller) cars, less driving, more choices, better cities.

#cities #urbanism #cars #EVs #bikes #transit

https://www.theglobeandmail.com/business/commentary/article-electric-cars-emissions-climate-change/

reshared this

in reply to Brent Toderian

that doesn't really work for rural populations though.

My 2013 Zoë is great for well over 90% of my transport requirements.

in reply to Brent Toderian

Meanwhile in London:
https://road.cc/content/news/bikes-most-popular-transport-mode-city-roads-299693

When it becomes harder to use cars, people will change. Even when I lived in London (early 90s) driving was miserable. It once took me 2 hours to drive 8 miles (roughly 13km).

The tube system there was considered more effective - it still took my wife nearly two hours to get to work, and yet that was better than driving.


saminuru reshared this.


مبحث محتوا در دارک وب


این مطلب دنباله ی مطلب قبلی یعنی مقاله ی قوانین محتوا است:
مبحث محتوا در دارک وب:
و اما وقتی بحث از آزادی بیان می شود مخصوصا در فضای وب، حیف است اگر از دارک وب سخن به میان نیاوریم :

توصیه می کنم برای آشنایی با دارک وب این مقاله را بخوانید:
مختصری درباره ی دارک وب:

شاید تاکنون نام “دارک وب” را شنیده باشید؛ با اینکه این یک نام فنی و استاندارد نیست اما یک اصطلاح رایج است برای آندسته از محتوای وب که به این راحتی ها نمی شود فهمید اطلاعات 1-از کجا آمده، 2-کجا نگهداری می شود، و 3-به کجا می رود

در کنار آن اصطلاح دیپ وب را شاید شنیده باشید؛ این هم یک نام رسمی و دقیق نیست؛ ولی اصولا ربطی به دارک وب ندارد و به آن بخش از اطلاعات وب اطلاق می شود که برای دیدنشان نیاز به چیزی مانند رمز عبور باشد.

اشتباها دارک و دیپ را خیلی جا ها یکی می دانند و البته چون یک نامگذاری استاندارد نیست نمی توان خرده گرفت؛ اما ما اینجا قرار را بر این می گذاریم :

فضای وب را می توان در دو نوع دسته بندی قرار داد:

دسته بندی اول:

الف- لایت وب: (لایت=روشن) آنچه از وب که جای 1.فرستنده و 2.نگهدارنده و 3.گیرنده ی اطلاعات خیلی مشخص و واضح است و قاعدتا تقریبا برای همگان قابل دانستن.

ب- دارک وب: (دارک=تاریک) آنچه از وب که جای 1.فرستنده و 2.نگهدارنده و 3.گیرنده ی اطلاعات خیلی مشخص و واضح نیست و عملا فهمیدن آن خیلی سخت و یا تقریبا غیرممکن است (حداقل در طراحی آن هدف چنین بوده)

دسته بندی دوم:

الف- پابلیک وب: (پابلیک=عمومی) آنچه از فضای وب که برای دیدنش هیچ رمز عبور و کلید خاص سخت افزاری و نرم افزاری نیاز نیست و یک امکانات معمولی و اتصال به اینترنت کافیست (این جدای از بحث هدردهندگی سخت افزار که برخی سایتهای غیراستاندارد غیر اخلاق مدار هزینه ی اضافی بر کاربران تحمیل می کنند)

ب- دیپ وب: (دیپ=عمیق) آنچه از وب که برای استفاده از آن نیاز به ورود با رمز، داشتن کلید سخت افزاری، فایلی خاص در کوکی مرورگر و یا چنین چیزهایی باشد.

___

توجه کنید که این دسته بندی اول و دوم متناظر نیستند؛ فقط در هرکدام از دسته بندی ها یک سایت یا صفحه ای از وب می تواند به گزینه ی الف یا ب در هریک از دسته بندی ها متعلق باشد و نه به هردوی آنها در یک دسته، اما می تواند همزمان در یکی از گزینه های این دو دسته بندی قرار گیرد:

1- الف دسته ی اول و الف دسته ی دوم = لایت پابلیک وب : مانند بسیاری از سایتهای معمولی وب در هنگام استفاده از مرورگر ساده مثل فایرفاکس و کروم؛ هرآنچه که فعلا موتورهای رایج جستجو مثلا یاندکس و داک-داک-گو و گوگل و یاهو به آنها لینک داده اند

2- الف دسته ی اول و ب دسته ی دوم = لایت دیپ وب : مانند صندوق ایمیل شخصی، امکانات ویرایش وبلاگ و غیره در سایتهای معمولی که با مرورگر معمولی استفاده می کنیم

3- ب دسته ی اول و الف دسته ی دوم = دارک پابلیک وب : مانند سایتهای پیازی که بطور معمول باید با مرورگر تور وارد آنها شد یا از ابزار های اضافی در مرورگرهای دیگر استفاده کرد و یا محتوای پسوند آی-تو-پی که نرم افزار الحاقی برای مرورگر نیاز دارد، و البته رمز عبور هم نمیخواهند

4- ب دسته ی اول و ب دسته ی دوم = دارک دیپ وب : مانند ایمیل های دارک وبی که آدرس آنها از نوع پیازی است که هم مرورگر تور یا ابزار مربوطه را می طلبد و هم رمز عبور برای ورود لازم دارد

توجه کنید اینها مسائل فنی و نامگذاری شبه فنی است و اصلا به نوع محتوا و موضوعات آنها کاری ندارد ؛ اما اصولا چون فهمیدن جای اطلاعات در دارک وب و فهمیدن نوع اطلاعات در دیپ وب مشکل تر است می تواند آزادی بیشتری در نوع محتوا داشته باشد…

دنباله ی این مطلب با سرفصل بررسی محتوا در دارک وب در دسترس خواهد بود...


قوانین محتوا


می توانید مطلب قبلی را در صفحه ی "قانون قانونگذاری" بخوانید.
دیوانگانی در این جهان هستند که اصرار به سانسور و ایجاد محدودیت در مورد محتوای تولیدشده توسط دیگران دارند، نمونه ی مضحک و مسخره ی این سانسورگریها کنترل محتوای وبسایتهای عمومی توسط مدیران آنها ست؛ توصیه می کنم ابتدا مقاله ی قانون قانونگذاری در صفحه ی قبل را بخوانید، بر پایه ی آن مطلب می خواهم بطور خاص روی قوانین مدیریت محتوای سایت ها متمرکز شوم:

اگر خواستید قانون بسازید، آن قوانین را فقط برای خودتان بگذارید یعنی سایتی بسازید که مطالب خودتان را در آن بنویسید وقتی نمی توانید سخنان دیگران را تحمل کنید؛ اگر دوست ندارید کسی در سایت شما برخلاف میل شما چیزی بنویسد یا فایلی را خارج از سلیقه ی تان آپلود کند، خوب پس اصلا امکان ثبت نام عمومی را در سایت خودتان قرار ندهید؛ وقتی ثبت نام رایگان و معمولی در سایت شما فراهم شود برای دادن اختیار فنی به مردم درباره ی نوشتن مطالب یا ویرایش بخشی از محتوای وبسایت شما، پس باید منتظر هر نوع مطلبی باشید و از مطالب خارج از عقایدتان ناراحت نشوید. شما فقط حق دارید برای خودتان، شخص خودتان، محدودیت اعمال کنید، و نه در مورد دیگران!

اما بهرحال اگر یک سایت شبکه اجتماعی یا وبلاگ نویسی یا فری وب سایت یا امثال آن را تأسیس کردید این مسائل را در نظر بگیرید:

قانونی وضع کنید که بتوانید اعمال کنید: یعنی بطور مثال شما می توانید روی تعداد حروف متن ها و نوع و فرمت و حجم فایلها و مقدار هاست هر کاربر سلطه داشته باشید و نه روی موضوعات و مفهوم و معنی محتوای ایشان، همانطور که عرض کردم اگر هر موضوعی را دوست ندارید پس اصلا سایت با استفاده ی عمومی دایر نکنید! ؛
در هر صورت واقعا نمی شود موضوع و محتوای داخل فایلهای کاربران را کنترل کرد چون اصولا این مسأله ابهام دارد: مثلا مرز بین شعر و داستان، بین ادبیات و مطالب علمی، حتی بین محتوای مؤدبانه و بی ادبانه و … واقعا مشخص نیست، نه با هوش مصنوعی و نه با هوش طبیعی انسان؛ پس محدودیت موضوعی برای کاربرانتان قرار ندهید، بلکه با دادن آزادی بیان بی چون و چرا به همراه امکان دسته بندی و تفکیک مطالب با اختیار خود پدیدآورندگان آن محتویات کاری کنید سایت منظمی بدست خود مؤلفین مطالب پدید آید
اما پس از همه ی این حرفها اگر هنوز هم لجباز هستید و می خواهید در ضمن تأسیس سایتی با امکان تولید مطالب توسط عموم مردم، فقط مطالبی در سایتتان باشد که باب دل خودتان هست به این چند مسأله توجه کنید:

اولا اگر نمی خواهید مردم حرف خودشان را در سایت شما بنویسند پس چرا امکان ثبت نام عمومی قرار داده اید؟* “تو آزادی هرچه خواستی در سایت من بنویسی ولی باید فقط هرچه من خواستم بنویسی!” !!! یعنی چه؟!!! می خواهید مطالب کاملا مطابق میلتان باشد؟ پس فقط خودتان بنویسید! اگر دیگران بنویسند لزوما به میل شما نخواهند نوشت! توجه کنید که این شما هستید که به کاربران و نویسندگان احتیاج دارید و نه آنها به شما! آنها زیردست و نوکر و برده و بنده ی شما نیستند که مجانا و بدون هیچ مزدی فقط آنچه را که شما میخواهید بنویسند، حداقل حقشان این است که در ازای مطالبی که مورد دلخواه شما ست و ایشان رایگان در اختیارتان قرار می دهند گاهی هم مطالب دلخواه خودشان را بنویسند، این حداقل قیمتی است که می توانید به آنها و خودتان بپردازید! آری! به خودتان! برای اینکه بتوانید هرچه بیشتر محتوای مورد علاقه ی خودتان را از کاربران دریافت کنید باید آزادی هرچه بیشتری به آنها بدهید وگرنه از کمک ها و مطالب شان محروم خواهید شد! این یک معامله نیست! یک منطق است! نه فقط برای جلب رضایت نویسندگان و کسب کمک از کاربران، بلکه بخاطر نامعلوم بودن و ابهام مرز نوع محتوا و موضوعات واقعا نیاز است که آزادی هرچه بیشتری به کاربران داده شود تا بتوانند متن های مورد دلخواه شما را به دستتان برسانند. قوانین شما هم مثل هر قانون بشری دیگری دارای ابهامات و اشکالات فراوان است،
*جالبست که در مورد همین بند اخیر برخی از همین نادان ها مغلطه ای کرده اند: می گویند "اگر نمی خواهید مطالبتان سانسور شود پس خودتان یک سایت شخصی بسازید!" درحالیکه باید به ایشان گفت "اگر نمی خواهید ما مطالبی برخلاف میلتان در سایت شما قرار دهیم این شمایید که باید یک سایت شخصی بسازید و نه یک سایت عمومی برای نویسندگان و کاربران متعدد!"

ثانیا اگر همچنان می خواهید مردم در سایت شما براساس سلیقه ی شما بنویسند باید به این نکات دقت کنید:
شما اگر می خواهید نوع خاصی از محتوا را در سایت خود دریافت کنید نباید با روش زورگویی و حذف و تعلیق کاربران عمل کنید بلکه پس از دادن آزادی نامحدود باید خودتان محتوای موردنظر خود را در مقادیر فراوان در سایت قرار دهید و خودبخود باعث تشویق کاربران به حرکت در آن خط مشی مورد خواسته ی خود می شوید؛ و اگر بتوانید خوب “جو” بدهید و “جو” و “فضای موضوع مورد نظر خودتان را ایجاد کنید و نتیجتا آدمهای هم سلیقه با خود را در سایتتان جذب کنید، قاعدتا تعداد مطالب خارج از سیاستهای سایت در اثر کمبود آمار بازدید و عدم دریافت تشویق از طرف سایر کاربران افزایشی نخواهد داشت.
یک توصیه ی خوب اینست که خودتان یک بخش یا پوشه ای برای مطالب خارج از قوانین سایت برای هر کاربر قرار دهید تا کاربران با میل خودشان مطالب خارج از سلیقه ی شما را در آن قرار دهند تا اقلا بخش دیگر صفحاتشان تقریبا خالص بماند؛ اینگونه هردو طرف یعنی مدیران و کاربران سایتها نسبتا راضی خواهند بود!
بهترست با دادن آزادی عمل هرچه بیشتر به کاربران باعث بهره مندی خودتان از مطالب مدنظر خودتان -که توسط اعضاء تولید شده- شوید، البته اگر هنوز هم اصرار به کنترل و سلطه گری دارید هنوز یک راه دیگر هم هست! اصلا قبل از نشر عمومی آثار ارسالی آنها را بازدید کنید تا فقط آنچه که شما دوست دارید و مطابق سیاستهایتان هست از فیلتر تأیید عبور کند! و البته با این روش زودتر از آنچه که فکر کنید نابود خواهید شد!
اگر می خواهید همه ی آنچه را که مورد نظرتان هست بدست آورید باید تحمل ناخالصی های همراه با آن را داشته باشید، اما اگر بخواهید به خیال خودتان پاکسازی کنید به جای “خالص” کردن فقط دارایی خود را “ناقص” خواهید کرد! مثل یک آدم وسواسی که برای تمیزی بیش از حد اتاقش به اشتباه یا حتی با جنون نیمه عمدی بخشی از وسایل و اشیاء مفیدش را هم دور می ریزد اما بعلت حواس پرتی خیلی از آشغال ها هنوز هم در اتاقش باقی می ماند! شما همین کار را تکرار نکنید، و البته در واقعیت در این مورد کاربران “اشیاء” نیستند و “انسان” هستند! این منبع انسانی را دور نریزید!
مثال دیگر اینکه اگر از درخت و برگ و پوست و هسته ی میوه متنفر باشید و آنها را به دلیل “اضافی” بودن آتش بزنید و بگویید که “من فقط خود میوه را می خواهم و نه حواشی آن را”، دراینصورت فقط باعث انقراض نسل آن گیاه تولیدکننده ی میوه می شوید و از همان بخش “اصلی” مورد علاقه ی خودتان هم محروم خواهید شد، اما شما آزاد هستید و می توانید فقط خود میوه را بخورید و مجبور نیستید پوست و هسته و برگ و چوب درخت را بخورید! اما “مجبورهستید” که آنها را حفظ کنید تا بتوانید خود میوه را بدست بیاورید!…

و مثال دیگر که اگر یک مونیتور بعلت “سوختگی تصویری موضعی” نتواند همه ی حالات ممکن تصویر را نشان دهد حتما خراب است؛ یک مانیتور سالم برای نشان دادن همان “تصاویر مورد علاقه ی شما” باید بتواند “همه ی حالات ممکن تصویر” را نشان دهد.

امروزه سایتهایی وجود دارند که گاهی حتی محتوای اصلی خودشان را هم نابود می کنند! و اصولا چرا یک سایت یک وقتهایی حتی محتوای منطبق با قوانین خودش را هم باز حذف می کند؟ جواب اینست که بیماری حذف کنندگی به جانش افتاده! واقعیت آنست که وقتی حذف به هر بهانه در یک سایت جدی شود حتی محتوای خودش را هم نابود میکند! راه حل کلا کنار گذاشتن عادت نابودکنندگی ست!

باغبانهای ناآگاه از گذشته خرافه ای به نام “هرس” از خودشان ابداع کرده اند؛ دلیل گیاهشناسی غلط بودن کار هرس کردن به کنار، در مقام تشبیه سانسور و حذف را به هرس مانند میکنیم: باغبان شاخه های بقول خودش “بی ثمر” و “اضافی” را قطع میکند تا آن شاخه های “مثمر” و “مفید” و “اصلی” را بهتر حفظ و تقویت کند؛ اما اشتباه او در همینجاست! پس از شروع کار کم کم به علت عادت یا خشم یا بی دقتی و حواس پرتی سهوی یا حتی عمدی بخشی از همان شاخه های اصلی را هم نابود میکند و حتی اکثر شاخه های اصلی را هم از بین میبرد! اگر از خود همان شاخه های “مثمر” بپرسید می گویند: “ما هیچ مشکلی با شاخه های دیگر نداریم! جا برای همه هست! آنها را نابود نکنید چون بعد از آنها کم کم ما هم نابود میشویم!” درحقیقت ما نویسندگان محتوای مفید و مؤدبانه هیچ مشکلی با نویسندگان مطالب غلط و دروغ و مضر نداریم، زیرا می دانیم با سانسور کردن سخنان آنان مطالب ما هم از خطر سانسور و نابودی در امان نخواهد بود پس ما آزادی کامل بیان را برای همه می خواهیم آنهم بدون هیچ تبعیض! هم برای خودمان و هم برای مخالفانمان!!!

درحقیقت آنچه که شما خیال میکنید “خالص سازی” و “پاکسازی” ست فقط و فقط منجر به نابودی محتوای اصلی در درازمدت خواهد شد، حال به هر بهانه ای که باشد: اخلاقیات در محتوا، حق تکثیر، بودن یا نبودن در محدوده ی موضوع سایت، و یا هر چیز دیگر؛ …

بهتر است با کاهش سختگیری و افزایش انعطاف پذیری امکان خطای خودنابودگری در خودتان را کاهش دهید، این واقعا یک اصل مهم مدیریتی ست که به تجربه ثابت شده.

باز هم تأکید می کنم: اگر نمی خواهید مردم حرف خودشان را در سایت شما بنویسند پس چرا امکان ثبت نام عمومی قرار داده اید؟ “تو آزادی هرچه خواستی در سایت من بنویسی ولی باید فقط هرچه من خواستم بنویسی!” !!! می خواهید مطالب کاملا مطابق میلتان باشد؟ پس فقط خودتان بنویسید! اگر دیگران بنویسند لزوما به میل شما نخواهند نوشت!؛ نمی توانید نویسندگی کنید؟ اشکالی ندارد! پول بدهید تا ما “پدیدآورندگان محتوا” به سفارش خودتان برایتان بنویسیم! فقط وقتی حق داری در مورد نوع محتوا و سبک نوشته و اثر هنری اعمال نظر و بر آن سلطه داشته باشی که حق پدیدآورنده ی آن را بپردازی! بازهم می گویم: نویسندگان مطالب زیردست و نوکر و برده و بنده ی شما نیستند که مجانا و بدون هیچ مزدی فقط آنچه را که شما میخواهید بنویسند؛ هاست یا میزبانی و آدرس مجانی و رایگان برای آثار ما داده اید؟ تشکر بسیار! اما هزینه و بودجه ی آن از هرکجا آمده و یا هر درآمدی از این راه دارید آنقدر و آنگونه هست که توانسته اید در اختیار ما بگذارید پس لزوما حق اخلاقی کنترل بر محتوا را به شما نمی دهد! و درحقیقت این هم جزء اموال عمومی ست! و اصولا این بودجه ها غیرمستقیم از خود ما مردم بدست آمده! (این حرفها بوی کومونیسم می دهد؟ مگر کمونیسم چیز بدی ست؟ اصلا اگر کمونیسم همین چیزها را بگوید پس حتما چیز خوبی ست!!!) این یک مسأله ی کلی است که باید خطاب به همه ی سایتهای خدمات رایگان وب گفت؛ و البته سود اصلی این فعالیتها مسلما بالا بردن فهم و شعور جامعه ی جهانی ست که ارزش همه ی این سرمایه گذاری ها را دارد…

دنباله ی مقاله را با عنوان مبحث محتوا در دارک وب خواهید خواند:




Seyyed-Amin Nabipur reshared this.


“I want to speak to a supervisor!!”
“Please lower your voice, ma’am.”
“Are you in charge here?!?”
“Yes, I’m the branch manager.”

Seyyed-Amin Nabipur reshared this.


reshared this



Unknown parent

Pixie Pancake
@gc I like to think that it was a daredevil, stunt driver, but your read is probably more accurate.


Seyyed-Amin Nabipur reshared this.




Just thinking about how the United States could have been the world leader in 5G technology instead of China if we had just given *one guy* a green card when he needed one

1683159

1683161

Seyyed-Amin Nabipur reshared this.


Seyyed-Amin Nabipur reshared this.




“deviation from the norm will be punished unless it is exploitable”

Image/photo



Seyyed-Amin Nabipur reshared this.


A tree in Wales was damaged by a storm.
Instead of cutting it down, chainsaw artist Simon O'Rourke set to work ...
#wood #carving #sculpture #art #naturephotography #nature

Seyyed-Amin Nabipur reshared this.


Check out how land is used in the United States. Cows take up the most space!

https://www.bloomberg.com/graphics/2018-us-land-use/
First in a 🧵 of #2022TopToots

reshared this

in reply to Conrad Hackett :verified:

This actually makes sense to me. Imagine you had 10 acres to house and feed a family of four. This might actually be a reasonable allotment of land. Wonder what the #homesteading community thinks?
in reply to Conrad Hackett :verified:

Always fascinating how urban housing and rural housing take up about the same amount!

Seyyed-Amin Nabipur reshared this.


In the south of Burkina Faso lies a small village called Tiébélé. It's home to the Kassena people; one of the oldest ethnic groups that settled in the region in the 15th century.

Tiébélé is known for their amazing traditional Gurunsi architecture and elaborately decorated walls of their homes.

Dating back to the 16th century, wall decorating has always been a community project done by the women.

#Africa #African #WestAfrica #WestAfrican #BurkinaFaso #Architecture #Houses #Homes

reshared this

in reply to RAHstory

@RAHstory
Very very very interesting! Which material they have used for these buildings and decorations?

Seyyed-Amin Nabipur reshared this.


reshared this


Seyyed-Amin Nabipur reshared this.


ꜱᴇʟᴇᴄᴛ * ɪɴᴛᴇʀᴇᴛ

Me: No serial killer would ever lure me into their murder van. I'm too smart for that.

Murderer:

reshared this




قوانین محتوا


می توانید مطلب قبلی را در صفحه ی "قانون قانونگذاری" بخوانید.
دیوانگانی در این جهان هستند که اصرار به سانسور و ایجاد محدودیت در مورد محتوای تولیدشده توسط دیگران دارند، نمونه ی مضحک و مسخره ی این سانسورگریها کنترل محتوای وبسایتهای عمومی توسط مدیران آنها ست؛ توصیه می کنم ابتدا مقاله ی قانون قانونگذاری در صفحه ی قبل را بخوانید، بر پایه ی آن مطلب می خواهم بطور خاص روی قوانین مدیریت محتوای سایت ها متمرکز شوم:

اگر خواستید قانون بسازید، آن قوانین را فقط برای خودتان بگذارید یعنی سایتی بسازید که مطالب خودتان را در آن بنویسید وقتی نمی توانید سخنان دیگران را تحمل کنید؛ اگر دوست ندارید کسی در سایت شما برخلاف میل شما چیزی بنویسد یا فایلی را خارج از سلیقه ی تان آپلود کند، خوب پس اصلا امکان ثبت نام عمومی را در سایت خودتان قرار ندهید؛ وقتی ثبت نام رایگان و معمولی در سایت شما فراهم شود برای دادن اختیار فنی به مردم درباره ی نوشتن مطالب یا ویرایش بخشی از محتوای وبسایت شما، پس باید منتظر هر نوع مطلبی باشید و از مطالب خارج از عقایدتان ناراحت نشوید. شما فقط حق دارید برای خودتان، شخص خودتان، محدودیت اعمال کنید، و نه در مورد دیگران!

اما بهرحال اگر یک سایت شبکه اجتماعی یا وبلاگ نویسی یا فری وب سایت یا امثال آن را تأسیس کردید این مسائل را در نظر بگیرید:

قانونی وضع کنید که بتوانید اعمال کنید: یعنی بطور مثال شما می توانید روی تعداد حروف متن ها و نوع و فرمت و حجم فایلها و مقدار هاست هر کاربر سلطه داشته باشید و نه روی موضوعات و مفهوم و معنی محتوای ایشان، همانطور که عرض کردم اگر هر موضوعی را دوست ندارید پس اصلا سایت با استفاده ی عمومی دایر نکنید! ؛
در هر صورت واقعا نمی شود موضوع و محتوای داخل فایلهای کاربران را کنترل کرد چون اصولا این مسأله ابهام دارد: مثلا مرز بین شعر و داستان، بین ادبیات و مطالب علمی، حتی بین محتوای مؤدبانه و بی ادبانه و … واقعا مشخص نیست، نه با هوش مصنوعی و نه با هوش طبیعی انسان؛ پس محدودیت موضوعی برای کاربرانتان قرار ندهید، بلکه با دادن آزادی بیان بی چون و چرا به همراه امکان دسته بندی و تفکیک مطالب با اختیار خود پدیدآورندگان آن محتویات کاری کنید سایت منظمی بدست خود مؤلفین مطالب پدید آید
اما پس از همه ی این حرفها اگر هنوز هم لجباز هستید و می خواهید در ضمن تأسیس سایتی با امکان تولید مطالب توسط عموم مردم، فقط مطالبی در سایتتان باشد که باب دل خودتان هست به این چند مسأله توجه کنید:

اولا اگر نمی خواهید مردم حرف خودشان را در سایت شما بنویسند پس چرا امکان ثبت نام عمومی قرار داده اید؟* “تو آزادی هرچه خواستی در سایت من بنویسی ولی باید فقط هرچه من خواستم بنویسی!” !!! یعنی چه؟!!! می خواهید مطالب کاملا مطابق میلتان باشد؟ پس فقط خودتان بنویسید! اگر دیگران بنویسند لزوما به میل شما نخواهند نوشت! توجه کنید که این شما هستید که به کاربران و نویسندگان احتیاج دارید و نه آنها به شما! آنها زیردست و نوکر و برده و بنده ی شما نیستند که مجانا و بدون هیچ مزدی فقط آنچه را که شما میخواهید بنویسند، حداقل حقشان این است که در ازای مطالبی که مورد دلخواه شما ست و ایشان رایگان در اختیارتان قرار می دهند گاهی هم مطالب دلخواه خودشان را بنویسند، این حداقل قیمتی است که می توانید به آنها و خودتان بپردازید! آری! به خودتان! برای اینکه بتوانید هرچه بیشتر محتوای مورد علاقه ی خودتان را از کاربران دریافت کنید باید آزادی هرچه بیشتری به آنها بدهید وگرنه از کمک ها و مطالب شان محروم خواهید شد! این یک معامله نیست! یک منطق است! نه فقط برای جلب رضایت نویسندگان و کسب کمک از کاربران، بلکه بخاطر نامعلوم بودن و ابهام مرز نوع محتوا و موضوعات واقعا نیاز است که آزادی هرچه بیشتری به کاربران داده شود تا بتوانند متن های مورد دلخواه شما را به دستتان برسانند. قوانین شما هم مثل هر قانون بشری دیگری دارای ابهامات و اشکالات فراوان است،
*جالبست که در مورد همین بند اخیر برخی از همین نادان ها مغلطه ای کرده اند: می گویند "اگر نمی خواهید مطالبتان سانسور شود پس خودتان یک سایت شخصی بسازید!" درحالیکه باید به ایشان گفت "اگر نمی خواهید ما مطالبی برخلاف میلتان در سایت شما قرار دهیم این شمایید که باید یک سایت شخصی بسازید و نه یک سایت عمومی برای نویسندگان و کاربران متعدد!"

ثانیا اگر همچنان می خواهید مردم در سایت شما براساس سلیقه ی شما بنویسند باید به این نکات دقت کنید:
شما اگر می خواهید نوع خاصی از محتوا را در سایت خود دریافت کنید نباید با روش زورگویی و حذف و تعلیق کاربران عمل کنید بلکه پس از دادن آزادی نامحدود باید خودتان محتوای موردنظر خود را در مقادیر فراوان در سایت قرار دهید و خودبخود باعث تشویق کاربران به حرکت در آن خط مشی مورد خواسته ی خود می شوید؛ و اگر بتوانید خوب “جو” بدهید و “جو” و “فضای موضوع مورد نظر خودتان را ایجاد کنید و نتیجتا آدمهای هم سلیقه با خود را در سایتتان جذب کنید، قاعدتا تعداد مطالب خارج از سیاستهای سایت در اثر کمبود آمار بازدید و عدم دریافت تشویق از طرف سایر کاربران افزایشی نخواهد داشت.
یک توصیه ی خوب اینست که خودتان یک بخش یا پوشه ای برای مطالب خارج از قوانین سایت برای هر کاربر قرار دهید تا کاربران با میل خودشان مطالب خارج از سلیقه ی شما را در آن قرار دهند تا اقلا بخش دیگر صفحاتشان تقریبا خالص بماند؛ اینگونه هردو طرف یعنی مدیران و کاربران سایتها نسبتا راضی خواهند بود!
بهترست با دادن آزادی عمل هرچه بیشتر به کاربران باعث بهره مندی خودتان از مطالب مدنظر خودتان -که توسط اعضاء تولید شده- شوید، البته اگر هنوز هم اصرار به کنترل و سلطه گری دارید هنوز یک راه دیگر هم هست! اصلا قبل از نشر عمومی آثار ارسالی آنها را بازدید کنید تا فقط آنچه که شما دوست دارید و مطابق سیاستهایتان هست از فیلتر تأیید عبور کند! و البته با این روش زودتر از آنچه که فکر کنید نابود خواهید شد!
اگر می خواهید همه ی آنچه را که مورد نظرتان هست بدست آورید باید تحمل ناخالصی های همراه با آن را داشته باشید، اما اگر بخواهید به خیال خودتان پاکسازی کنید به جای “خالص” کردن فقط دارایی خود را “ناقص” خواهید کرد! مثل یک آدم وسواسی که برای تمیزی بیش از حد اتاقش به اشتباه یا حتی با جنون نیمه عمدی بخشی از وسایل و اشیاء مفیدش را هم دور می ریزد اما بعلت حواس پرتی خیلی از آشغال ها هنوز هم در اتاقش باقی می ماند! شما همین کار را تکرار نکنید، و البته در واقعیت در این مورد کاربران “اشیاء” نیستند و “انسان” هستند! این منبع انسانی را دور نریزید!
مثال دیگر اینکه اگر از درخت و برگ و پوست و هسته ی میوه متنفر باشید و آنها را به دلیل “اضافی” بودن آتش بزنید و بگویید که “من فقط خود میوه را می خواهم و نه حواشی آن را”، دراینصورت فقط باعث انقراض نسل آن گیاه تولیدکننده ی میوه می شوید و از همان بخش “اصلی” مورد علاقه ی خودتان هم محروم خواهید شد، اما شما آزاد هستید و می توانید فقط خود میوه را بخورید و مجبور نیستید پوست و هسته و برگ و چوب درخت را بخورید! اما “مجبورهستید” که آنها را حفظ کنید تا بتوانید خود میوه را بدست بیاورید!…

و مثال دیگر که اگر یک مونیتور بعلت “سوختگی تصویری موضعی” نتواند همه ی حالات ممکن تصویر را نشان دهد حتما خراب است؛ یک مانیتور سالم برای نشان دادن همان “تصاویر مورد علاقه ی شما” باید بتواند “همه ی حالات ممکن تصویر” را نشان دهد.

امروزه سایتهایی وجود دارند که گاهی حتی محتوای اصلی خودشان را هم نابود می کنند! و اصولا چرا یک سایت یک وقتهایی حتی محتوای منطبق با قوانین خودش را هم باز حذف می کند؟ جواب اینست که بیماری حذف کنندگی به جانش افتاده! واقعیت آنست که وقتی حذف به هر بهانه در یک سایت جدی شود حتی محتوای خودش را هم نابود میکند! راه حل کلا کنار گذاشتن عادت نابودکنندگی ست!

باغبانهای ناآگاه از گذشته خرافه ای به نام “هرس” از خودشان ابداع کرده اند؛ دلیل گیاهشناسی غلط بودن کار هرس کردن به کنار، در مقام تشبیه سانسور و حذف را به هرس مانند میکنیم: باغبان شاخه های بقول خودش “بی ثمر” و “اضافی” را قطع میکند تا آن شاخه های “مثمر” و “مفید” و “اصلی” را بهتر حفظ و تقویت کند؛ اما اشتباه او در همینجاست! پس از شروع کار کم کم به علت عادت یا خشم یا بی دقتی و حواس پرتی سهوی یا حتی عمدی بخشی از همان شاخه های اصلی را هم نابود میکند و حتی اکثر شاخه های اصلی را هم از بین میبرد! اگر از خود همان شاخه های “مثمر” بپرسید می گویند: “ما هیچ مشکلی با شاخه های دیگر نداریم! جا برای همه هست! آنها را نابود نکنید چون بعد از آنها کم کم ما هم نابود میشویم!” درحقیقت ما نویسندگان محتوای مفید و مؤدبانه هیچ مشکلی با نویسندگان مطالب غلط و دروغ و مضر نداریم، زیرا می دانیم با سانسور کردن سخنان آنان مطالب ما هم از خطر سانسور و نابودی در امان نخواهد بود پس ما آزادی کامل بیان را برای همه می خواهیم آنهم بدون هیچ تبعیض! هم برای خودمان و هم برای مخالفانمان!!!

درحقیقت آنچه که شما خیال میکنید “خالص سازی” و “پاکسازی” ست فقط و فقط منجر به نابودی محتوای اصلی در درازمدت خواهد شد، حال به هر بهانه ای که باشد: اخلاقیات در محتوا، حق تکثیر، بودن یا نبودن در محدوده ی موضوع سایت، و یا هر چیز دیگر؛ …

بهتر است با کاهش سختگیری و افزایش انعطاف پذیری امکان خطای خودنابودگری در خودتان را کاهش دهید، این واقعا یک اصل مهم مدیریتی ست که به تجربه ثابت شده.

باز هم تأکید می کنم: اگر نمی خواهید مردم حرف خودشان را در سایت شما بنویسند پس چرا امکان ثبت نام عمومی قرار داده اید؟ “تو آزادی هرچه خواستی در سایت من بنویسی ولی باید فقط هرچه من خواستم بنویسی!” !!! می خواهید مطالب کاملا مطابق میلتان باشد؟ پس فقط خودتان بنویسید! اگر دیگران بنویسند لزوما به میل شما نخواهند نوشت!؛ نمی توانید نویسندگی کنید؟ اشکالی ندارد! پول بدهید تا ما “پدیدآورندگان محتوا” به سفارش خودتان برایتان بنویسیم! فقط وقتی حق داری در مورد نوع محتوا و سبک نوشته و اثر هنری اعمال نظر و بر آن سلطه داشته باشی که حق پدیدآورنده ی آن را بپردازی! بازهم می گویم: نویسندگان مطالب زیردست و نوکر و برده و بنده ی شما نیستند که مجانا و بدون هیچ مزدی فقط آنچه را که شما میخواهید بنویسند؛ هاست یا میزبانی و آدرس مجانی و رایگان برای آثار ما داده اید؟ تشکر بسیار! اما هزینه و بودجه ی آن از هرکجا آمده و یا هر درآمدی از این راه دارید آنقدر و آنگونه هست که توانسته اید در اختیار ما بگذارید پس لزوما حق اخلاقی کنترل بر محتوا را به شما نمی دهد! و درحقیقت این هم جزء اموال عمومی ست! و اصولا این بودجه ها غیرمستقیم از خود ما مردم بدست آمده! (این حرفها بوی کومونیسم می دهد؟ مگر کمونیسم چیز بدی ست؟ اصلا اگر کمونیسم همین چیزها را بگوید پس حتما چیز خوبی ست!!!) این یک مسأله ی کلی است که باید خطاب به همه ی سایتهای خدمات رایگان وب گفت؛ و البته سود اصلی این فعالیتها مسلما بالا بردن فهم و شعور جامعه ی جهانی ست که ارزش همه ی این سرمایه گذاری ها را دارد…

دنباله ی مقاله را با عنوان مبحث محتوا در دارک وب خواهید خواند:


قانون قانونگذاری


این مطلب دنباله ی صفحه ی قبلی یعنی "چرا آزادی بیان بی چون و چرا" است:
اولا هیچگاه قانونگذاری و قانون سازی نکنید بلکه سعی کنید قوانین طبیعت را کشف کنید و بر اساس قوانین طبیعت یا به عبارت دیگر همان قوانین خدا -که البته کشف آن وظیفه ی خود هر انسان است، و نه اینکه منتظر بماند تا ملای دروغگو قانون خدای تقلبی خودش را برای انسان بتراشد- عمل کنید.

اما به هر حال اگر چیزی در وجودتان به شما فشار آورد و خواستید قانون بسازید، آن قوانین را فقط برای خودتان بگذارید و روی سایر موجودات زنده از جمله انسانها اعمال نکنید، لطفا قانون شما مال خودتان باشد نه مال همنوعانتان.

با همه ی این حرفها اگر باز هم فرعون درون کله یتان شما را رها نکرد و نفهمیدید که "جامعه ی سالم" یک جامعه ی "فاقد حکومت" است و خواستید حکومت و پادشاهی و مدیریت کنید بر افرادی غیر از خودتان، و دلتان خواست برای کارکنان و زیردستان و نوکران و اعضای گروهتان و کاربران وبسایتهایتان و ملت و رعایا و بردگانتان قانون وضع کنید پس اقلا این چند نکته را رعایت کنید تا آبرویتان پیش همتایان فرعون صفت خودتان و همینطور رعیت مظلوم و بردگان بیچاره بر باد نرود:

-قانونی وضع کنید که بتوانید اعمال کنید؛ زورتان برسد که اجراء کنید، یا اقلا وقتی روزی به قدرت رسیدید قابل اجرا باشد، نه اینکه حتی وقتی که بیشترین قدرت را هم داشته باشید باز هم نتوانید آنرا اجراء کنید، و البته این نکته باز هم اشاره به همان پیروی از قانون طبیعت دارد، اما هنوز هم دیر نشده! لطفا قانون نتراشید!
-قانون های خودمتناقض وضع نکنید؛ هر قانون و مجموعه ی قوانین یک فرعون نباید با همدیگر و درون خود کوچکترین تناقضی داشته باشد؛ وگرنه واقعا قابل اجرا نیست؛ و این بند هم دنباله ی بند قبلی ست که باید قانون قابل اجرا بتراشید!
-قانون نباید ابهام داشته باشد، باید دقیق و مشخص و قالب خورده و معلوم و واضح باشد، محدوده و مرز دقیق داشته باشد، وگرنه می شود از ابهام قانون برای شکستن آن استفاده کرد، و البته قانون مبهم و ناواضح خودش به اندازه ی کافی شکسته و قراضه هست!؛ و یا حتی بدتر از آن: می توان از خود آن قانون سوءاستفاده ی فراوان کرد؛ البته حاکم نباید خیلی هم نگران این موضوع باشد چون چماق در دست خود حکومت است و این خود حکام هستند که از ابهامات قانونی برای شکستن آن و یا بدتر از آن برای ظلم بیشتر سوءاستفاده می کنند، در حقیقت رعایای بدبخت باید نگران باشند نه شما که فرعون تشریف دارید! اما بالاخره اگر یک روزی قلچماق دیگری مثل خودتان پیدا شد و یا بدتر از آن یک کلاهبردار، ابهامات قانون خودتان شما را بیچاره و بدبخت و بی آبرو و نابود خواهد کرد!
-قانونی بگذارید که بشود همزمان برای همه ی رعایای بیچاره اجرا کرد و نه اینکه در اجرای آن تبعیضی وجود داشته باشد و مثلا بر حسب اتفاق و تصادفی بر سر یک برده ی بدبخت اعمال زور و قانون کنید اما یکی از افراد متخلف تر در قانون شکنی را رها کرده باشید، مثلا همان کلاهبردار نکته ی قبلی ! اگر نتوانید قانون خودتان را کامل و یکسان برای همه اعمال کنید علاوه بر زورگویی مرتکب تبعیض هم شده اید که نتیجتا رعیت خشمگین دمار از روزگارتان در خواهد آورد! این بخش هم در راستای نکته های قبلی ست: اگر نمی توانید قانونی را کامل اعمال کنید پس اصلا آن را وضع نکنید!
در حقیقت تمام این نکات از یک جنس و عملا یک مطلب کلی است، هنوز هم توصیه می کنم تا دیر نشده ارباب و فئودال و حاکم و شاه و فرعون و رهبر و رئیس جمهور و نخست وزیر و مرجع تقلید و مفتی و مفتخور و کلاهبردار و … نشوید و مثل آدم کنار بقیه ی مردم زندگی کنید و روی زمین سفت و محکم خودتان راه بروید نه اینکه بر گرده ی مردم سوار شوید به خیال خام این که کار مفت و مجانی از آنها بکشید !!!
توصیه می کنم دنباله ی مطلب را تحت عنوان "قوانین محتوا" بخوانید...



Seyyed-Amin Nabipur reshared this.


no one likes to admit that one of their kids might be smarter than the other

reshared this